همراهی امام مجتبی(ع) با پدرش امیر المؤمنین(ع)
امام مجتبى (ع) در تمام عرصه هايى كه پدر بزرگوارش به ايراد سخن مى پرداخت و اقداماتى كه انجام مى داد در كنار آن حضرت و در تمام جنگ هاى آن بزرگ مرد، در ركاب پدر حضور داشت و آن گاه كه معركه سخت درگرفته و بحرانى مى شد از پدر ارجمندش درخواست اجازه حضور در ميدان كارزار و ادامه جنگ مى نمود، ولى اميرمؤمنان (ع) از بيم اين كه مبادا با شهادت فرزندانش حسن و حسين(ع) دودمان نبى اكرم (ص) از ميان برود، بر عدم شركت آن دو در جنگ و نبرد تأكيد مىورزيد.
امام حسن (ع) تا آخرين لحظات حيات پدر، در كنار آن بزرگوار قرار داشت، رنج و محنتى كه پدر ارجمندش از مردم عراق مى ديد او را نيز رنج مى داد و با نگرانى هاى وى نگران مى شد. او با چشم خود مى ديد كه معاويه مبلّغان خود را براى ناسزاگويى به پدر والا مقامش على(ع) در سراسر كشور پراكنده ساخته و فرماندهانِ سپاه پدرش را با پول و مقام فريب داده و توانسته بيشتر آن ها را از اطراف امام(ع) پراكنده سازد تا آنجا كه امام على (ع) براى جدايى از آنان از خداى خويش آرزوى مرگ يا شهادت مى كند ]آرى; او [سرانجام به فيض شهادت نائل آمد و امام حسن (ع) ميان آن همه فشارها و سختى ها و بين مردم كوفه اى ـ كه دست از يارى پدرش شسته ـ و باقيمانده قواى خوارج و جنگ طلبى هاى شاميان، تنها ماند.
با تصريح اميرمؤمنان (ع) به خلافت و جانشينى فرزندش امام مجتبى و تسليم ميراث نبوت به وى، مردم كوفه و مهاجر و انصار پيرامونش گرد آمده و براى احراز مقام خلافت با آن بزرگوار دست بيعت دادند. امام حسن (ع) افزون بر دارا بودن دانش و تقوى و عزم و اراده و لياقت و شايستگىِ خلافت، خداوند وجود مقدس او را از هرگونه عيب و پليدى مبرّا ساخته بود. مردم كوفه و بصره در بيعت با آن امام هُمام بر يكديگر سبقت گرفتند و اهل حجاز و يمن و فارس و مردم ديگر مناطقى كه محبت اهل بيت را در دل داشته و با پدر بزرگوارش بيعت كرده بودند دست بيعت به امام دادند. زمانى كه خبر بيعت مردم با امام مجتبى (ع) به معاويه و هوادارانش رسيد، با تمام حيله و نيرنگى كه در اختيار داشتند، در صدد به تباهى كشاندنِ بيعت و آشفته ساختنِ اوضاع برآمدند.
امام حسن(ع) پس از شهادت امیرالمؤمنین
امام حسن (ع) پس از پدر بزرگوارش زمام امور را به دست گرفت و در آن فضاى آكنده از آشوب و توطئه، به شايسته ترين شكل ممكن به اداره امور پرداخت. فرمانروايان خود را بر شهرها گمارد و آنان را به اجراى عدالت و نيكى و مبارزه با ظلم و طغيان و سركشى سفارش فرمود و راه و روشى را كه پدر ارجمندش پيموده و ادامه روش جد بزرگوارش پيامبر اكرم (ص) قلمداد مى شد، پى گرفت.