Logo Logo
ویژگی ها و فضایل ام البنین علیهما السلام
ویژگی ها و فضایل ام البنین علیهما السلام

ویژگی ها و فضایل ام البنین علیهما السلام

ویژگی های ام البنین (علیها السلام)

1- وفاداری

آراسته شدن به وفاداری و ملکه شدن آن در روح و روان آدمی، مستلزم پاکی و مراقبت همیشگی است. حضرت ام البنین(س) این صفت را از خاندان خود به ارث برده و در وجودش ملکه شده بود، در محضر مولاعلی پروراند و در وجود فرزندانش جاری کرد؛ ایشان که در زندگانی علی(ع) و فرزندانش، کمال وفا را در حقّ آنان نگاه داشت، پس از شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیز بر این وفاداری باقی ماند و با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد.[1] همین حس ایمان و وفاداری در وجود ابالفضل تجسم یافت؛ هنگامی که آب گوارا در کف داشت، به یاد لب تشنه برادر، آب را فرو ریخت.[2]

2- ادب

ام البنین(س) که از دامان خاندانی ادب پرور برخاسته بود، در محضر اسوه ادب یعنی امیرالمومنین(ع) آن را بارور ساخت. بزرگ ترین نمود ادب او، در برابر علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان معصوم آنان بود. هنگامی که به خانه علی قدم نهاد، خود را نه به عنوان جانشین فاطمه (س)، بلکه به عنوان خادم فرزندان فاطمه(س) می دانست. با آنان به ادب رفتار می کرد و آنها را گرامی می‌داشت. عباس از این سرچشمه ادب، تربیت آموخت که برادرش حسین را همیشه یا سیدی یا اباعبدالله خطاب می کرد و همواره ادب را در گفتار و رفتار خود نسبت به فرزندان زهرا نگاه می داشت.[3]

3- ولایت دوستی و ولایت پذیری

ایشان، علی(ع) را نه تنها به عنوان همسر، بلکه به عنوان حجت خدا در میان مردم می دید. صفا و محبت ایشان به مقام ولایت و فرزندان معصومش موج می زد. هرگاه حسنین را بیمار می دید، همچون مادر از آنان پرستاری کرده و در برابر آنان فروتنی می نمود.[4] هنگام وداع با پسرانش که همراه اباعبدالله به سوی مکّه و کربلا حرکت می کردند، با روی باز از آنان استقبال کرد. پاسداری از وجود حسین را به آنان سفارش فرمود و فداکاری در راه حسین را به آنان گوشزد کرد. به راستی، برای او آسان بود که داغ جانسوز چهار فرزندش را ببیند، ولی حسین به سلامت باشد؛ از این رو، وقتی بشیر خبر شهادت شهیدان کربلا را آورد، ایشان نخست نه از فرزندانش، بلکه از حسین پرسید و سراغ حسین را گرفت و گفت: «فرزندانم فدای حسین باد».[5]

4- شجاعت و شهامت

دلیری و شجاعت صفتی است که وجودش در مردان، به آنان برتری و بزرگی می بخشد. اگر این صفت در وجود زنی نهفته باشد که خود دارای کمال علمی و ادبی نیز هست، از او شخصیتی سرآمد و ممتاز می سازد.

روحیه، شهامت و شجاعت ام البنین(س) او در مقابل باطل وادار می‌کرد که پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، به طور مستمر بهمراه عبیدالله فرزند خردسال عباس در بقیع حاضر شده و در آن فضای خفقان عزاداری می‌کرد.[6] در آن شرایط که یزیدیان از پیروزی موقت خود سرمست بودند و حتی مدینه را نیز در واقعه حرّه به خاک و خون کشیدند، این چنین خودنمایی و شجاعت، تنها از شیرزنی همچون ام البنین(س)برمی آید.

5- صبر

جمله معروف او هنگام شنیدن خبر شهادت چهار فرزند خویش مقام صبر و تحمل این مادر را آشکار کرده و زینت بخش صفحات تاریخ کربلا شده است. با آنکه بشیر خبر شهادت حضرت ابو الفضل(ع) 34 ساله، عبد اللّه 24 ساله، عثمان 21 ساله و جعفر 19 ساله را به مادرشان می دهد، وی صبر و بردباری می کند و فقط از امام خود می پرسد.[7]

6- سخنوری و شاعری

سخنوری و شاعری در میان اعراب صدر اسلام امتیاز برجسته ای به شمار می رفت. هر کس از این هنر والا بیش تر بهره داشت، بلند مرتبه تر و گرامی تر بود. علامه نقوی در کتاب زینب کبری(س) در این باره می نویسد: ام البنین(س) از زنان فاضلی بود که به حقّ اهل بیت(ع) شناخت کامل داشت، همچنین ایشان به شیوایی و رسایی سخن می گفت.[8] عمر رضا کحّاله در اعلام النساء او را شاعری خوش بیان معرفی می کند.[9] سیدمحسن امین نیز در اعیان الشیعه چنین می نویسد: او از این سخنوری و شاعری سود می برد و مردم را به دور خود در بقیع گرد می آورد و با هم نوحه سرایی می کردند.[10]

7- احساس مسئولیت مقابل دین خدا

یکی از دلایلی که باعث شد امّ البنین(س) در عشق به حسین بن علی(ع) ذوب شود و با تمام وجود پیرو اهل بیت(ع) شود، احساس مسؤولیت در برابر اهل بیت(ع) بود. این بانوی گرامی از توفیق و مدد الهی دراین مسیر بهره برد و هم از واعظ درونی در ارتباط با احساس مسؤولیت نسبت به خاندان پیامبر(ص) برخوردار شد و هم از ارشاد و راهنمایی های همسرش، علی بن ابی طالب (ع)، به عنوان ناصح بیرونی استفاده کرد و با این خصلت ها برتر از دیگر زنان شد.[11]

8- علم و دانایی

علاقه ام البنین به اهل بیت(ع) و بصیرت دینی او به امامت به قدری بود که درباره او می نویسند: « او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند اما از دانش مادری هم بی بهره نبودند[12] چنان که حضرت علی(ع) در مورد عباس می فرماید: «همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا می گیرد از من معارف را فرا گرفت» ام البنین(س) که خود از دانش و فضیلت مایه داشت، در خانه علی نیز از کمالاتی علوی سرشار گشت، به گونه ای که همه آنانی که از ام البنین(س) نامی برده اند، وی را به فضل و کمال و علم ستوده اند. سیدمهدی سویج در بیان فضل و دانش او، ایشان را با جناب زینب کبری(س) البته در سطح پایین تر مقایسه می کند و او را به صفت عالمه می ستاید.[13]

9- پاسداشت نهضت عاشورا

سنگینی مصیبت امام حسین(ع) و لزوم پاسداری از نهضت عاشورا و رساندن پیام آن به آیندگان اقتضا می کرد که بازماندگان و وابستگان این حادثه، آن را با هر روش ممکنی زنده نگاه دارند. یکی از این راه ها، برپایی مراسم سوگواری و عزای عمومی بود.

ام البنین(س)یکی از کسانی بود که این وظیفه مهّم را برعهده گرفت و آن را به انجام رسانید. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل های آینده برساند. بی شک، این موضوع افزون بر بار سیاسی، بارِ عاطفی نیز داشته است.

گفتنی است ابیاتی را نیز به ام البنین(س) نسبت داده اند، مانند این مورد

لا تدعُوَنِّی وَ یَک ام البنین                   تُذکِّرینی بلیوث العرین

کانت بنونَ لی اُدعَی بهِم             و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین

اَربعۀٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی              قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ

تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم                فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین

یا لَیتَ شِعربی اَکَما اَخبَروا          بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَی
[14]

ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین(س) مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.

من فرزندانی داشتم که به سبب آنها مرا ام البنین(س) می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام.


بدین سان ام البنین(س) برای حسین(ع) و فرزندانش عزاداری می کرد و حتی فرزند خردسال عباس (ع) را نیز به همراه می برد. او چنان سوگمندانه نوحه سر می داد که همگان را به گریه وا می داشت. درباره درست بودن اسناد این اشعار به ام البنین(س)، باید گفت: به یقین بنابر آنچه گفته شد ام البنین(س) در هنگامه عاشورا زنده بود و به بقیع نیز آمده است.

منابع:

[1]. ابن شهرآشوب، بی تا: ج3، ص305.

[2]. مدرسی، 1382، 15؛ سالکی، 1382، ص56.

[3]. الحائری، بی تا: ج1، ص443.

[4]. سویج، 1377ق: ص50.

[5]. عبدالامیر انصاری، 1375، ص24-26.

[6]. طبری، بی تا: ج6، ص296.

[7]. کحاله، 1379ق، ص243.

[8]. ربعی (نقوی)، 1411ق، ص25.

[9]. کحّاله، 1404: ج4، ص40.

[10]. امین، 1403ق: ج8، ص381.

[11]. الزهیر الجعفری، 1386، ص49.

[12]. معالی السبطین، ج1، ص31.

[13]. ام البنین(س) سیدۀ نساء العرب، ص51.

[14]. امین، 1403ق: ج8، 389؛ شبّر، 1409ق: ج1، ص71.