Logo Logo
احتجاج هاى امام زين العابدين(ع) بخش اول
احتجاج هاى امام زين العابدين(ع) بخش اول

احتجاج هاى امام زين العابدين(ع) بخش اول

احتجاج هاى امام زين العابدين(ع)

فن احتجاج و مناظره علمى فن بسيا
ر بزرگى است و براى كسب مهارت و غلبه كردن بر خصم محتاج توانايى علمى، احاطه، دقت و شايستگى ادبى است.

ائمه اطهار(ع) در فن احتجاج و مناظره برجسته بوده و از اين طريق توانسته بودند بر حريفان خود غلبه كرده و شايستگى علمى خود را به اثبات برسانند به گونه اى كه هيچ شكى در اينكه آنان از جانب خداوند متعال يارى مى شده اند باقى نمى ماند. چنان كه يكى از دشمنان آن ها در توصيفشان گفته است: آنان خاندانى هستند كه از پستان دانش شير نوشيده اند.

علامه طبرسى تعدادى از احتجاج هاى چهارده معصوم (پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، و دوازده امام(ع)) را در كتاب خود به نام «الاحتجاج» جمع كرده است و ما اكنون به بعضى از اين مباحثات اشاره مى كنيم:

1. مردى از اهل بصره، به نزد على بن الحسين(ع) آمده و گفت: اى على بن الحسين جدّت على بن ابى طالب مؤمنان را كشته است، در اين هنگام ناگهان چشمان امام زين العابدين پر از اشك شد و چندان اشك ريخت كه مشت ايشان پر از اشك شد و حضرت آن را بر زمين ريخته فرمودند:

اى برادر بصرى، نه، به خدا سوگند چنين نيست. به خداوند سوگند كه على(ع) نه هيچ مؤمنى را كشته است و نه هيچ مسلمانى، مردم تظاهر به اسلام مى كردند امّا در واقع مسلمان نبودند، آنان كفر خود را پنهان كرده و تظاهر به اسلام مى كردند، هنگامى كه براى اظهار كفر كمك كارانى يافتند كفر باطنى خود را اظهار كردند. و... صاحبة الجدب و... مى دانند كه اصحاب جمل، صفين و نهروان توسط پيامبر اكرم(ص) لعن شده اند و دروغگويان زيان ديدند.

در اين هنگام پيرمردى كوفى به آن حضرت گفت: اى على بن الحسين جدت مى گفت: برادران ما بر ما ستم كردند ]اهل فتنه را برادر خطاب فرمود[.

امام سجاد(ع) فرمودند:

آيا كتاب خدا را نخوانده اى (و به سوى عاد، برادرشان هود را ]فرستاديم[) پس قوم عاد مثل خود او بودند كه خداوند هود و ايمان آورندگان را نجات داده و بقيه را با بادى سهمگين ويران كرد
[1].

2. از ابوحمزه ثمالى نقل است كه گفت: روزى قاضى اى از قاضيان كوفه بر امام سجاد(ع) داخل شد و عرضه داشت: فدايت گردم، مرا از مفهوم اين كلام خداوند آگاه كن: (وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرًى ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيّامًا آمِنينَ)؛ و ميان آنان و ميان آبادانى هايى كه در آن ها بركت نهاده بوديم شهرهاى متصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آن ها مسافت را، به اندازه، مقررداشته بوديم. در اين ]راه[ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد .

حضرت فرمود: «مردم پيش از شما درباره آن چه مى گفتند؟»

عرض كرد: مى گفتند كه آن مكه است.

حضرت فرمودند: «آيا شهرى ديده اى كه دزدى در آن بيش از مكه باشد؟»

آن مرد عرض كرد: پس مراد از قريه در اين آيه چيست؟

حضرت فرمود: «مراد تنها مردم آن قريه هستند».

ابوحمزه عرض كرد آيا در جاى ديگرى از كتاب خدا از مردم به قريه تعبير شده است؟ حضرت فرمودند: «آيا اين كلام خدا را نشنيده اى كه: (وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَة عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِه)و چه بسيار شهرها كه از فرمان پروردگار خود و پيامبرانش سر پيچيدند و (وَ تِلْكَ الْقُرى أَهْلَكْناهُمْ لَمّا ظَلَمُوا)  و ]مردم[ آن شهرها چون بيدادگرى كردند، هلاكشان كرديم و (وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتي كُنّا فيها وَ الْعيرَ الَّتي أَقْبَلْنا فيها)و از ]مردم [شهرى كه در آن بوديم و كاروانى كه در ميان آن آمديم جويا شو آيا مى توان از روستا يا مردان يا قافله سؤال كرد؟ و آيات ديگرى را نيز با همين مضمون تلاوت فرمود.

آن مرد قاضى عرض كرد: قربانت شوم، حال كه معلوم شد مراد مردم هستند، اشخاص مورد نظرِ آيه چه كسانى هستند؟

امام فرمود: «ما همان اشخاص هستيم». پس فرمود: «نشنيده اى كه خداوند در همين آيه مى فرمايد: (در اين ]راه[ها، شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد)، «آمنين» يعنى: در امان و آسوده خاطر از انحراف.»
[2]

منابع و مآخذ:

[1]. شيخ طبرسى، احتجاج: احتجاجات امام زين العابدين(ع).

[2]. شيخ طبرسى، احتجاج: احتجاجات امام سجاد(ع).