Logo Logo
جلوه هايى از شخصيّت پيامبر(ص)| پارسايى بى نظير
جلوه هايى از شخصيّت پيامبر(ص)| پارسايى بى نظير

جلوه هايى از شخصيّت پيامبر(ص)| پارسايى بى نظير

پارسايى بى نظير

خداى متعال فرمود:

و هرگز چشمان خود را به نعمت هاى مادى كه به گروه هايى از آنان داديم، ميفكن، اين ها شكوفه هاى زندگى دنياست ،تا آنان را در آن بيازماييم و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است.
[1]

از ابو امامه از پيامبر اكرم(ص) منقول است كه فرمود:

پروردگارم بر من عرضه فرمود كه سرزمين مكّه را برايم از طلا قرار دهد عرض كردم: پروردگارا! نمى خواهم، بلكه علاقه مندم يك روز سير و روزى ديگر گرسنه باشم... آن گاه كه گرسنه شدم به درگاهت تضرع و زارى كنم و تو را ياد نمايم و آن زمان كه سير گشتم، تو را شكر و سپاس گويم.
[2]

روزى پيامبر بر حصيرى  خوابيده بود پس از بيدار شدن، جاى حصير بر پهلوى مباركش مانده بود، به او عرض شد:اجازه دهيد برايتان زير اندازى تهيه كنيم. حضرت فرمود:

مرا با دنيا چه كار؟! من در دنيا نظير سوارى مى مانم كه لحظاتى زير سايه درختى درنگ كرده و سپس حركت مى كند و آن را وامى نهد.
[3]

ابن عباس مى گويد: رسول خدا(ص) شب هاى پياپى گرسنه مى خوابيد و خانواده اش براى شام غذايى در اختيار نداشتند و بيشتر نان هايى كه استفاده مى كردند از جو تهيه شده بود.[4]

عايشه گفته است: هرگز خانواده پيامبر در يك روز، دو وعده غذا نخوردند مگر اين كه يك وعده آن خرما بود.[5] نيز مى گويد: رسول خدا(ص)كه دنيا را وداع گفت، زره مباركش نزد فردى يهودى در قبال سى صاع (90 كيلو) جو، گرو بود.

از انس بن مالك نقل شده كه: فاطمه(س) پاره نانى خدمت پيامبر اكرم(ص)آورد، حضرت فرمود:

فاطمه جان! اين پاره نان چيست؟ عرضه داشت: قرص نانى است كه خوش نداشتم آن را تناول كنم و آن را براى شما آوردم. حضرت فرمود: اين نخستين غذايى است كه پس از سه روز وارد دهان پدرت مى شود.
[6]

قُتاده مى گويد: پيش اَنس بوديم و نانواى وى نزدش حضور داشت. انس گفت: پيامبر تا زنده بود نان ترد (مطبوع) و گوشت آب پز تناول نكرد[7].

منابع و مآخذ:


[1]. (وَلاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى) طه/ 131.

[2].  سنن ترمذى 4 / 518 حديث 2377.

[3].  سنن ترمذى 4 / 518 حديث 2377.

[4].  همان 4 / 501 حديث 2360.

[5].  صحيح بخارى 5 / 2371 حديث 6090.

[6].  صحيح بخارى 3 / 1068 حديث 2759.

[7].  طبقات ابن سعد 1 / 400.