Logo Logo
دیدگاه برخی بزرگان اهل‌سنت در مورد شخصیت امام باقر(ع)
دیدگاه برخی بزرگان اهل‌سنت در مورد شخصیت امام باقر(ع)

دیدگاه برخی بزرگان اهل‌سنت در مورد شخصیت امام باقر(ع)

دیدگاه برخی بزرگان اهل‌سنت در مورد شخصیت امام باقر(ع)



1. ابونعيم اصفهانى درباره امام باقر(ع) گويد: او كسى است كه همواره به ياد خدا و داراى حضور قلب، در برابر خداوند متعال خاشع و در برابر سختى هاى روزگار بسيار صابر بوده است. او ابوجعفر محمّد بن علىّ باقر از سلاله دودمان نبوّت مى باشد. وى كسى است كه هم از جهت دينى داراى شرافت و هم از نظر حسب و نسب، والا و بلند مرتبه است. سخنانش همه در پند و اندرز و هشدار از عوارض و خطرات راه هاى زندگى بوده، اشك چشمش هميشه جارى و هميشه ديگران را از دشمنى و جدال نهى مى نموده است.[1]

2.
احمد بن يوسف دمشقى قرمانى درباره امام محمّد باقر(ع) چنين آورده است: منبع فضايل و افتخارات امام محمّد بن على باقر(رضي الله عنه) بدين جهت باقر ناميده شده است كه علم را مى شكافته.

درباره اختصاص لقب باقر به آن حضرت اين گونه هم گفته شده است كه: او به خاطر روايتى كه جابر بن عبداللّه انصارى از پيغمبر اكرم(ص) نقل نموده به اين لقب اختصاص يافته است. جابر بن عبداللّه گويد: پيامبر اكرم(ص)فرموده است: اى جابر، نزديك است كه تو با فرزندى از فرزندان حسين ملاقات كنى كه نامش مانند نام من است. او علم را مى شكافد. يعنى دانش و معرفت از سينه او فوران مى كند. پس هنگامى كه او را ديدى سلام مرا به او برسان. محمّد باقر در ميان برادران خود جانشين پدر بزرگوارش حضرت زين العابدين گرديد. وى وصىّ زين العابدين بوده و زمام امور امامت را پس از پدر بزرگوارش در دست م مى گيرد.[2]

3.
علىّ بن محمّد بن احمد مالكى ـ معروف به ابن صبّاغ ـ چنين مى گويد: محمّد بن على بن الحسين(ع) گذشته از آنچه را كه از دانش، آقايى، فضيلت، رياست و امامت در او جمع آمده بوده، داراى ويژگى جود و كرم آشكار در ميان عوام و خواصّ بوده است. كرم آن حضرت در ميان تمام مردم زبانزد بوده و آن حضرت عليرغم بسيارىِ عيال و وضع مالى متوسّط معروف به فضيلت و احسان بوده است.[3]

4.
ابن خلّكان گويد: ابوجعفر محمّد بن على زين العابدين بن حسين بن علىّ بن ابى طالب (رضى اللّه عنهم اجمعين) ملقّب به باقر يكى از امامان دوازده گانه است... آن حضرت دانشمندى بوده كه سيادت و بزرگى داشته است.[4]

5. احمد بن حجر گفته است: وارث امام زين العابدين(ع) از ميان فرزندانش كه عبادت، دانش و پارسايى او را به ميراث برده باشد ابوجعفر محمّد باقر است. لقبش يعنى باقر از ريشه بقر الارض يعنى شكافتن زمين و شيار كردن آن گرفته شده است و همچنان كه گنج هاى پنهان از دل زمين با كندن و شكافتن خارج مى شود آن حضرت نيز سينه دانش ها را شكافته و گنج هاى پنهان معرفت را از زمين دانش استخراج نموده است، لذاست كه مى بينيم امام محمّد باقر(ع)گنج هاى پنهان معارف و حقيقت احكام و حِكَم و لطايف را آنچنان استخراج كرده و به جامعه نمايانده است به گونه اى كه تنها آنان كه چشم حقيقت بين شان نابينا است و نيز كسانى كه باطن و نهانخانه دلشان آكنده از امراض قلبى باشد از ديدن آن امتناع مىورزند.

از اينجا است كه درباره او گفته شده است: او شكافنده دانش، جمع كننده دانش، انتشاردهنده دانش، برافرازنده دانش بوده، قلبش پاك و علم و عملش مطهّر، جانش مبرّاى از هر پليدى و اخلاقش آكنده از شرافت بوده، همه اوقات زندگى اش با فرمانبردارى خدا آبادان گشته و در مقامات عارفان داراى رسومى تا بدان پايه است كه زبان توصيف كنندگان از وصف آن عاجز گرديده است. وى در رابطه با سير و سلوك و معارف و شناخت كلماتى دارد كه در اين مختصر نمى گنجد.

در شرافت و جلالت قدر اين بزرگوار همين بس كه ابن مدينى روايت كرده كه جابر بن عبداللّه انصارى در زمان كودكى امام محمّد باقر (ع) به نزد آن حضرت رفته و به آن حضرت عرض كرده است: پيامبر خدا(ص)بر تو سلام رسانده است. به جابر گفته شد: چگونه چنين چيزى ممكن است؟ جابر گفت: من در نزد پيامبر خدا(ص) نشسته بودم، امام حسين(ع) نيز در دامن پيامبر نشسته و پيامبر با او بازى مى كردند، آنگاه پيغمبر اكرم(ص) به من فرمودند: اى جابر، از اين حسين فرزندى متولّد خواهد شد كه نام او على است. پس هنگامى كه روز قيامت برپا گرديد، منادى از جانب حق ندا مى كند كه سيّد عابدان يا سرور عبادت كنندگان برخيزد و فرزند حسين، على برخواهد خواست. سپس از آن فرزند، فرزندى متولّد خواهد شد كه نام او محمّد است. پس اى جابر، اگر آن فرزند را ديدى سلام مرا به او برسان.[5]

6.
محمّد امين بغدادى سويدى گويد: از هيچ يك از فرزندان حسين كسى مانند ابوجعفر(رضي الله عنه) علم دين، سنّت، سِيَر و رشته هاى مختلف ادبى را به منصه ظهور نگذاشته است.[6]


-------------------------------

منابع:

[1]. حلية الاولياء 3/180
.

[2].
اخبار الدول/ 111.

[3].
الفصول المهمّة/ 201.

[4].
وفيات الاعيان 3 / 314.

[5].
الصواعق المحرقه/ 305.

[6].
سبائك الذهب/ 72.